تکین پک

LOGO3

تکین پک

سالها تجربه در صنعت چاپ و بسته بندی

اتاق آینه

اینجا اتاق آینه است
از هر طرف که خیره شوی گوشه ای از مرا نشان می‌دهد
با جزییات
میتوانم پشت سرم را تماشا کنم
و پهلو
و حتی پشت گوشها
خودم را از همه جا.
خودم، با کنجکاوی خودش را تماشا می‌کند!
آیا این تویی یا منم؟!
تویی که من در تو جا گرفته ام!!!
و گاه در تو، برایم کوچک می‌شود
بیقرار می‌شوم و میل به رهیدن دارم
اما نمی‌شود.
تو مرا برده ای به کلاس
خیابان
برف بازی
عبادتگاه یا عشرتگاه
و در این رفتن ها من را نادیده گرفته ای!
نظرم را نشنیده ای!
هرچقدر که گذشت تو فرسوده تر شده ای
من جوان تر
تا روزی که ما خواهیم مُرد
و مرگ مرا متولد خواهد کرد.
در عین‌حال، چون مرگ، برایم سرآمدِ انتظارها و آغاز ماجراجویی‌هاست، همواره در خود تمنایی دارم از این‌که درباره‌اش بدانم
تخیل کنم
بازی کنم
و اتفاقات آن را در حینِ آن و پس از آن بسازم و بسنجم.
هرگز جز با تو در این امر با کسی همدلی ندارم.
تو، تنها کسی‌ هستی که به حس و دریافتش از مرگ اطمینان دارم.
این را در فرسودگیِ ات مشاهده می‌کنم.
در معاشرت طولانی مان، پیوندی می‌بینم از انتظاری که هر کدام از ما به روش خودش، از مرگ و آن زیباییِ جنون‌ آمیزش دارد!
نمی‌دانم که ما چه‌اندازه در تصور این انتظار نسبت به مرگ، برابریم؛ اما می‌دانم آن اندازه از اشتیاقی که از این رهیدن در من هست، در تو نیست..
تو به دنبال زندگی جاودانه ای.
اما من
برای آن سیاهیْ‌ که سپیدیِ زندگی ماست
و آن سپیدیْ که سیاهیِ زندگی ما را در خود زنده نگاه داشته است،
برای زیباییِ تضادِ میانِ تمنای مرگ و تحملِ نمردن
من
برای تجربه ی این ماجراجوییِ شگفت انگیز
تا ابد زندگی خواهم‌کرد…

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x